Listen

Description

آواز مثنوی – ادیب خوانساری،‌ جلیل شهناز و حسن کسایی

سه‌گاه و ماهور

باز آمد آب جان در جوی ما

باز آمد شاه ما در کوی ما

می‌خرامد بخت و دامن می‌کشد

نوبت توبه شکستن می‌زند

پس طبیب آمد بدار و کردنش

گفت چاره نیست هیچ از رگ‌زنش

رگ زدن باید برای دفع خون

رگ‌زنی آمد بدانجا ذو فنون

ترسم ای فصاد گر فصدم کنی

نیش را ناگاه بر لیلی زنی

من کیم لیلی و لیلی کیست من

ما یکی روحیم اندر دو بدن