ساز و آواز – آواز همایون از برگ سبز ۱۶۳ – حسین قوامی و جلیل شهناز
تا بود زلف تو اسباب پریشانیِ ما
رو به سامان ننهد بی سر و سامانیِ ما
نه تو رحم آوری و نی اجل آید ما را
از دلِ سختِ تو فریاد و گران جانیِ ما
دید هر کس رخ تو واله و شیدایِ تو شد
نه همین حسن تو شد باعث حیرانیِ ما
ز آستین اشک بیفزود و ز دامان بگذشت
آه از این سیل که دارد سر ویرانیِ ما
روز محشر چو سر از خاک لحد برداریم
نام نیکویِ تو نقش است به پیشانیِ ما