کلاس درس محمدرضا شجریان با شهرام ناظری - ماهور
این اجرا به نام «کلاس درس شجریان با ناظری» معروف است، ولی به گفتهی جناب ناظری این اجراها جنبهی تمرینی برای هر دو داشته و کلاس درس نبوده است.
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش
که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم
بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه
که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم
صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز
بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم
یکی از عقل میلافد یکی طامات میبافد
بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم
چنین که صومعه آلوده شد به خون دلم
گرم به باده بشورید حق به دست شماست
شبی نپرسی و روزی که: «دوستدارانم
چگونه شب به سحر میبرند و روز به شام؟»
مرا نه دولت وصل نه احتمال فراق
نه پای رفتن از این ناحیه نه جای مقام
یکی از عقل میلافد یکی طامات میبافد
بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم
سخن دانی و خوشخوانی نمیورزند در شیراز
بیا حافظ که ما خود را به ملک دیگر اندازیم