پیمانه می
کنسرت بداههنوازی در آواز بیات ترک
محمدرضا #لطفی
آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند
بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند
اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی
وان گه به یک پیمانه می با من وفاداری کند
گفتم گره نگشودهام زان طره تا من بودهام
گفتا منش فرمودهام تا با تو طراری کند
همه شب من اختر شمرم کی گردد صبح
مه من چه دانی تو غم تنهایی را
نکنم اگر چاره دل، هر جایی را
نتوانم و تن ندهم رسوایی را
ملت ار بدانند ثمر آزادی را
برکنند ز خود ریشهی استبدادی را
هر شب ستارهای به زمین میکشند و باز
این آسمان غمزده غرق ستارههاست
رحم ای خدای دادگر کردی نکردی
ابقا به فرزند بشر کردی نکردی
بر ما در خشم و غضب بستی نبستی
جز قهر اگر کار دگر کردی نکردی
آتش گرفت عالم ز گور بوالبشر بود
صرف نظر گر زین پدر کردی نکردی
یک دفعه عالم بی خبر زیر و زبر کن
جنبنده ای را گر خبر کردی نکردی
گیتی و هرچه اندر، ز خشک و تر بسوزان
شفقت اگر با خشک و تر کردی نکردی