Listen

Description

گفتار ۳ شاهین نجفی - می دانی؟
می دانی چیست؟ تفاوت من و تو در این است که تو تصویر غمگین و عصبی سنگین ترین نویسنده ی زنده و باقی مانده ی ایران را در مجلس قدرت دیدی و شاید خندیدی و من بغض کردم. این بغض شبیه اشک هایم برای پرویز صیاد صمد چاپلین نبود،شبیه بغض غربت سرفراز اسماعیل خویی نبود.برای نبودن براهنی و آشوری و بیضایی نبود.شبیه پاهای بریده و ایستاده ی شاملو و گیتار بیکار فریدون فروغی و گلوی بریده ی فرخزاد و حرم شبانه ی فرهاد مهراد نبود.بغض سقوط سلوچ بود.درهمشکستگی و زوال کلنل و سقوط شوالیه بود در کنار سبزواری و علی معلم .از ناصر تقوایی بپرس. ما مرز نداریم.وقتی مرز نداری قطب نما می خواهی چکاربرادر.قطب نمای ما غریزه ی ما است. قطب نمای ما هوش ماست و اشک و خشم و بیرون گود نشستن و… یکباره پرت می شوی وسط امیرآباد و ندای موسیقی و محمد مختاری و صانع وامیرجوادی و بگذریم . اسامی را که می شناسی.شما که قطب نما داشتید چرا راه را گم کردید؟از قلب سبز شعور وشعر و خیابان، به بنفش و نقش و غش در گفتار رسیدی که؟تو می خندی و من نمی خندم.تو یقینا هنر کرده ای که ایران ماندی و من ..هنر مرا کرد و ایرانی ماندم. با ایران ماندم.به حسین موسوی در حصر تو قسم ،نه سال جای من لای فسیل های سیاسی/هنری و ارباب رسانه های زرد نفس می کشیدی، شلوار خودت را به فاک عظما نمی دادی دستمریزاد داشتی و من دارم و می دانی تو.مسئله این نبود، وسوسه بود این.حالا منم و حتما یک مشت شعار و شما و یک مشت معقولات و بدن لخت و تنهایی سرکشم که هی بزن هی بزن وما هم بچه ی پایینیم و چوب خورمان ملس و با پول ددی در خارجه تحصیل نمی کنیم و مادر والده که فوت شدن حسرت خاکش موند و باقیش عمر شما .همین الانشم الله وکیلی پای همون ۲ تا پیک وتکا و دیزی و حافظ سنگینت هستم. ما گوشت رفیق و بخوریم استخونشو دور نمی ریزیم.حاجی خودتو قاطی این جوجه دوروزه های دوزاری نکن جان حاجی.تو که می دونی من از اصلاح طلب کرواتی نمازخون تا چپ چپ کمونیستش رفیق دارم و رفاقتمون جدای از اعتقادمونه.حالا عجله چرا. بیس سی سال که تو تاریخ رقمی نیس. یه کم صبر کن بزار این روزا هم می گذره بعد ببینیم چن چندیم.
ش.ن.ل.ع